آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
بازهای رایانه ای بازی های رایانه ای
درخشش چشمگیر مجموعه بازی های Gears of War زمینه مناسبی برای شكل گیری و پیشرفت بسیاری از عناوین اكشن سوم-شخص فراهم ساخت. اولین نسخه از سری Army of Two از آن دسته بازی هایی بود كه به نوعی یك تقلید محض از سری موفق GeoW به شمار می آمد و با وجود مشكلات و باگ های بسیار، توانست فروش مناسبی بدست آورده و خیلی زود مطرح شود. موفقیت نسبی نسخه اول، باعث شد تا این سری ادامه پیدا كند و پس از مدتی نسخه The 40 Days عرضه شد كه انصافاً توانست بسیاری از نواقص قسنت اول را رفع كند و از زیر سایه GeoW تا حدودی خارج شود. یكی از سوپرایزهای سال 2012، معرفی نسخه ای جدید از این سری با نام The Devil's Cartel بود كه در Gamescom 2012 اتفاق افتاد. نكته عجیب این رویداد، ساخته شدن این نسخه توسط خالقان عنوان پرطرفدار Dead Space یعنی Visceral Games بود كه به نوعی موفقیت های بازی را تضمین می كرد. در نهایت، این بازی پس از حرف و حدیث های فراوان، مدتی است راهی بازار شده و باید دید كه آیا خوشنام بودن این استودیو به تنهایی می تواند عامل موفقیت TDC باشد یا خیر؟ داستان داستان این بازی پیرامون اتفاقاتی است كه برای Alpha و Bravo در كشور مكزیك می افتند. اگر نسخه قبلی را تجربه كرده باشید، حتماً به یاد دارید كه نام شخصیت های اصلی سیلم (Salem) و ریوس (Rios) بود كه در حركتی عجیب این دو شخصیت به Alpha و Bravo تغییر نام داده اند. بازی از آنجایی آغاز می شود كه آن ها به عنوان مزدورانی گردن كلف در حال اسكورت یكی از سیاستمداران ایالات متحده به نام کوردوا (Cordova) در كشور مكزیك هستند كه پس از عبور از یكی محله های مافیایی به نام Devil's Cartel مورد حمله قرار گرفته و آن ها این فرد مهم را می ربایند. Cartelها گروهك های تروریستی مافیایی كشور مكزیك هستند كه در قاچاق مواد مخدر و اسلحه دست دارند. سپس بازی به چند روز قبل برمی گردد كه ادامه داستان هم كاملاً مشخص است و باید به دنبال راهی برای نجات کردوا از دست تروریست ها و از بین بردن سركردگان آن ها باشید كه از همان سكانس ابتدایی قابل پیش بینی خواهد بود. متأسفانه مانند بسیاری از عناوین تیراندازی امروزی تنها با یك داستان ابتدایی و كلیشه ای برای وارد كردن قهرمانان بازی به درگیری ها هستیم كه هیچگونه جذابیتی برای بازیكنان به همراه ندارد. به جرأت می توان گفت که اگر اندك جذابیت های بازی در بخش گیم پلی نبود، هیچ انگیزه ای برای ادامه آن وجود نداشت و نتیجه كاملاً مغایر با وعده هایی است كه EA مبنی بر وجود داستانی گیرا و جذاب به طرفداران بازی داده بود. گرافیك زمانی كه معلوم می شد عنوانی توسط موتور قدرتمند Frostbite 2 در حال ساخت است، همگان خوشحال و بی تاب می شدند، اما سیاست های غلط و افراطی EA برای استفاده بیش از حد از این موتور، تمامی هیجانات و تب و تاب های موجود را از بین برد و این موتور نیز به سرنوشت UE3 دچار شد. TDCبر پایه موتور F2 ساخته شده كه انتظارات گرافیكی آن را بسیار بالا می برد. متأسفانه باید اقرار كنم كه این بازی با دیگر محصولات ساخته شده توسط این موتور كمی تفاوت دارد. گویی كه Visceral Games بر پتانسیل و ظرفیت بسیار بالای این موتور واقف نبوده و حداقل بهره را از آن برده است. البته این بدان معنا نیست كه گرافیك بازی خوب نیست، اما وجود برخی مشكلات مانند كیفیت نه چندان مناسب بافت ها در بخش اعظمی از محیط و غیره از F2 بعید است. از آن گذشته، نورپردازی در مناطق پر نور، كمی ضعیف تر از محیط های كم نور و تاریك بازی به نظر می رسد. سایه زنی ها مشكلی ندارند، اما ضعف خود را در اشیاء پرجزئیات مانند شاخه و برگ های درختان نشان می دهد. همچنین وجود گوشه ها و لبه های بسیار زیاد در طراحی محیط، صحنه های چندان خوشایندی را رقم نمی زند. این مشكل حتی در اشیاء كروی مانند لاستیک اتومبیل ها و دوچرخه ها نیز وجود دارد كه بسیار زننده جلوه می كنند. از دیگر مشكلات بازی، در این بخش، باید به هوش مصنوعی نسبتاً ضعیف و ناقص دشمنان اشاره كرد كه اصلاً در حد و اندازه های یك عنوان 2013 عمل نمی كند. در سخت ترین درجه هم كمتر مشاهده می شود كه برای از بین بردن افراد دشمن به زحمت بیفتید، زیرا آن ها به راحتی در مقابل شما صف بسته و خود را سیبل گلوله های شما می كنند. البته همراهانتان در بازی بسیار بهتر از دشمنان عمل می كنند و به خوبی به وظایف خود عمل می كنند. از مشخصه های آشنای موتور بازی، فیزیك تفكیك پذیر و تخریب پذیری بالا است كه خوشبختانه در TDC هم عملكرد خوبی را از خود بجا گذاشته است. این خاصیت بر سرعت گیم پلی تأثیر مثبتی داشته، زیرا نمی توان به جانپناه های موجود در بازی، زیاد اعتماد كرد و دائم باید به فكر حركتی جدید بود. طراحی شخصیت های اصلی و جانبی در حد خوبی است و نمی توان ایرادی از آن ها گرفت و همچنین وجود انیمیشن های پویا بر ارزش های این بازی در بخش گرافیكی می افزاید. موسیقی/صداگذاری موسیقی در این بازی نقش مهمی دارد. تنها به هنگام شروع و اوج درگیری ها موزیک پخش می شود كه در هر بخش یك قطعه تكرار می شود. تنوع قطعات ساخته شده به لطف جناب برایان تایلر (Brian Tyler) در سطح قابل قبولی است، اما وقتی كه جنگ طولانی می شود، كمی تكراری می شوند. TDC یك عنوان موفق در بخش صداگذاری است. تمامی افكت های صوتی به گونه ای تأثیرگذار و بسیار طبیعی و هیجان انگیز شنیده می شوند. برای صدای اسلحه ها از نمونه حقیقی آن ها استفاده شده و اختلالی در آن ها دیده نمی شود. همچنین صداگذاری شخصیت های اصلی و فرعی در سطح مناسبی است. لهجه خاص مكزیكی، دشمنان را از افراد خودی متمایز می كند. انفجارها در هر نقطه ای از محیط که روی دهند، بسیار عالی به گوش می رسند و در سایر بخش ها مشكلی خاصی دیده نمی شود. گیم پلی TDC از فرمول آشنای بازی های سوم-شخص یعنی Dock & Cover بهره می برد. این بازی از بسیاری از المان های اصلی و كلیدی عناوین Run & Gun فاصله گرفته و به نوعی ادامه دهنده راه GeoW به حساب می آید. همانگونه كه از نام این عنوان مشخص است، TDC بر پایه همكاری تیمی و گروهی طراحی شده و سازندگان سعی كرده اند تا دستورات و همكاری های دوجانبه را در بازی به شكلی كاربردی قرار دهند. باید گفت كه آن ها در این امر موفق نبوده و تنها توانسته اند این بخش را به عنوان یكی از المان های اعصاب خورد كن و تكراری بازی تبدیل كنند! همانند سری GeoW امكان تغییر مسیر در بازی وجود دارد و این امر به صورت انتخابی انجام می شود. یكی از بزرگترین ایرادهای وارد بر آخرین نسخه GeoW مراحل كوتاه و پایان هر بخش پس از رسیدن به یك در بزرگ بود كه متأسفانه این مشكل به شكل جدیدی در TDC هم وجود دارد. هر مرحله از بازی در جلوی در ورودی آغاز و پس از مدت كوتاهی در مقابل در دیگری پایان می یابد. این امر از سرعت و هیجان بازی می كاهد و باعث می شود تا به هنگام رسیدن به Mission Statusها احساس ناراحتی كنید. برای جلوگیری از حس تكراری شدن گیم پلی، یك سری Mini Game مانند استفاده از وسایل نقلیه یا چند صحنه سینمایی از پیش تعیین شده در بازی قرار دارند كه خالی از لطف نیستند. طراحی و تنوع مراحل بسیار گسترده تر از نسخه قبلی شده، اما همچنان مراحل، ساختاری خطی دارند و غیر از این هم انتظار نمی رفت. تعداد و تنوع اسلحه های موجود در سطح قابل قبولی است و همچنین امكان شخصی سازی آن ها وجود دارد. در صورت نیاز، می توان به صورت تن به تن با دشمنان درگیر شد كه به یك سری صحنه های QTE خلاصه می شود. یكی از مكانیك هایی كه بصورت افراطی در بازی وجود دارد، امكان Breach است كه به از نابودی تعداد زیادی از دشمنان ختم می شود. اگر MoH: Warfighter را به یاد داشته باشید، هنوز خاطره تلخ Breach كردن های متعدد و تكراری در ذهنتان باقی مانده است. در نهایت باید به بخش چندنفره بازی اشاره كرد كه بصورت Co-op آفلاین و آنلاین به آن پرداخته شده است. نتیجه گیری اگر از آن دسته بازیكنانی هستید كه به سری بازی های GeoW علاقه دارید و از مكانیك های هیجان انگیز آن لذت می برید، باید گفت كه TDC همان بازی ای است كه به دنبالش هستید كه فقط جای خالی ماركوس فنیكس (Marcus Fenix) در آن حس می شود! نظرات شما عزیزان: پنج شنبه 1 فروردين 0برچسب:, :: 21:47 :: نويسنده : ali
![]() ![]() |